جدول جو
جدول جو

معنی راز ماندن - جستجوی لغت در جدول جو

راز ماندن
(تَ دَ)
کشف نشدن. نهان ماندن. مخفی ماندن. پوشیده ماندن:
مرا بعشق تو طشت ای پسر ز بام افتاد
چه راز ماند طشتی بدین خوش آوازی.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عاجز ماندن
تصویر عاجز ماندن
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باز ماندن
تصویر باز ماندن
به جا ماندن، باقی ماندن
عقب ماندن، واپس ماندن
از کار ماندن، به مقصود نرسیدن
خسته شدن
فرهنگ فارسی عمید
(دَ وَ دَ)
این ترکیب را صاحب آنندراج آورده است و از آن معنی داغ نشاندن مقابل داغ بردن و داغ برچیدن برمی آید:
شبهای دوریت ز که پرسم سراغ صبح
رفتی و ماند در دل شب بی تو داغ صبح.
دانش (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(حَ گُ دَ)
حیران ماندن. (غیاث) (آنندراج) ، تهی شدن. خالی شدن:
بسکه فرورفت به سودا قلم
محبره سرباز بمانداز رقم.
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عقب مانده، عقب افتاده، از کار مانده، خسته، بجا مانده، پس مانده، خویشاوند کسی که پس از مرگ وی از و میراث برد، جمع بازماندگان
فرهنگ لغت هوشیار
عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاجز ماندن
تصویر عاجز ماندن
ناتوان ماندن درمانده شدن
فرهنگ لغت هوشیار
فرصت فرار نماندن: وقت ضرورت چو نماند گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز. (گلستان)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از راز خواندن
تصویر راز خواندن
فهم اسرار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز راندن
تصویر باز راندن
((دَ))
حکایت کردن، بیان کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز ماندن
تصویر باز ماندن
((دَ))
واماندن، پس افتادن، به جا ماندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
مثل الخنزير
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
Husky
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
rauque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
laisif
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
خشخشی
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
สั่น
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
খসখসে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
沙哑的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
ハスキー
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
צרוד
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
खराश वाला
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
хриплий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
хриплый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
chrapliwy
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
heiser
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از گراز مانند
تصویر گراز مانند
rouco
دیکشنری فارسی به پرتغالی